چرا شیعه به غیر خدا توسل می کند؟
زندگى بشر بر اساس بهرهگیرى از وسائل و اسباب طبیعى استوار است که هریک آثار ویژه خود را دارند. همه ما هنگام تشنگى آب مىنوشیم، و هنگام گرسنگى غذا مىخوریم. چه، رفع نیاز توسط وسائل طبیعى، به شرط آنکه براى آنها "استقلال در تاثیر" قائل نشویم، عین توحید است. قرآن یادآور مىشود که: ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک کرد: ‹‹فاعینونى بقوة اجعل بینکم و بینهم ردما››(کهف/95): با قدرت خویش مرا یارى کنید تا میان شما و آنان (یاجوج و ماجوج) سدى برپا سازم.
کسانى که شرک را به معنى «تعلق و توسل به غیر خدا» تفسیر مىکنند، حرفشان تنها در صورتى صحیح است که ما براى ابزار و وسائط موجود، «اصالت و استقلال» قائل شویم، وگرنه چنانچه آنها را وسایلى بدانیم که، به مشیت و اذن الهى، ما را به نتیجه مىرسانند از مسیر توحید خارج نشدهایم، و اصولا زندگى بشر از روز نخستبر این اساس، یعنى استفاده از وسائل ووسائط موجود، استوار بوده و پیشرفت علم و صنعت نیز در همین راستا صورت گرفته و مىگیرد.
هرگاه در کتاب و سنت چیزى به عنوان وسیله معرفى شده باشد، تمسک به آن همان حکمى را دارد که در توسل به امور طبیعى جارى است. بنابراین، ما زمانى مىتوانیم با انگیزه دینى به اسباب غیر طبیعى تمسک جوییم، که دو مطلب را مدنظر قرار دهیم:
1- از طریق کتاب و سنت، وسیله بودن آن چیز براى نیل به مقاصد دنیوى یا اخروى ثابتشود;
2- براى اسباب و وسائل، هیچگونه اصالت و استقلالى قائل نشده و تاثیر آنها را منوط به اذن و مشیت الهى بدانیم.
قرآن کریم، ما را به بهره گرفتن از وسائل معنوى دعوت کرده مىفرماید:‹‹یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون›› (مائده/35):اى افراد با ایمان خود را از خشم و سخط الهى واپایید، وبراى تقرب به او وسیلهاى جستجو کنید، و در راه وى جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
باید توجه نمود که وسیله به معناى تقرب نیست، بلکه چیزى است که مایه تقرب به خدا مىگردد و یکى از طرق آن، جهاد در راه خدا است که در آیه ذکر شده است و در عین حال مىتواند، چیزهاى دیگر نیز وسیله تقرب باشد. (1)
با این توصیفات مشخص می شود که توسل به اسباب طبیعى وغیر طبیعى(به شرط اینکه، رنگ استقلال در تاثیر به خودنگیرند) عین توحید است. شکى نیست که انجام واجبات و مستحبات، همچون نماز و روزه و زکات و جهاد و غیره در راه خدا، همگى وسایل معنوى هستند که انسان را به سر منزل مقصود، که همان تقرب به خداوند است مىرسانند. انسان در پرتو این اعمال، قیمتبندگى را مىیابد و در نتیجه به خدا نزدیک مىشود. ولى باید توجه نمود که وسایل غیر طبیعى، منحصر به انجام امور عبادى نیست، بلکه در کتاب و سنتیک رشته وسایل معرفى شده که توسل به آنها استجابت دعا را به دنبال دارد که در زیر برخى از آنها را یادآور مىشویم:
1- توسل به اسما و صفات حسناى الهى که در کتاب و سنت وارد شده است، چنانکه مىفرماید: ‹‹و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها›› (اعراف/180): اسماء حسنى مخصوص خداوند است، پس خداوند را به وسیله آنها بخوانید. در ادعیه اسلامى، توسل به اسما و صفات الهى فراوان وارد شده است.
2- توسل به دعاى صالحان که برترین نوع آن توسل به ساحت پیامبران و اولیاى خاص خداوند است تا براى انسان از درگاه الهى دعا کنند.
قرآن مجید به کسانى که بر خویشتن ستم کردهاند (گنهکاران(فرمان مىدهد سراغ پیامبر روند و در آنجا هم خود طلب مغفرت کنند، و هم پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند. و نوید مىبخشد که: در این موقع خدا را توبه پذیر ورحیم خواهند یافت، چنانکه مىفرماید:‹‹و لو انهم اذظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما›› (نساء/64) در آیه دیگر، منافقان را نکوهش مىکند که چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پیامبر بروند تا در باره آنان از خداوند طلب آمرزش کند، سرپیچى مىکنند؟! چنانکه مىفرماید:‹‹و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤوسهم ورایتهم یصدون و هم مستکبرون›› (منافقون/5(.
از برخى از آیات بر مىآید که در امت هاى پیشین نیز چنین سیرهاى جریان داشته است. فىالمثل، به صریح قرآن، فرزندان یعقوب علیه السلام از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا براى آنان طلب آمرزش کند و یعقوب نیز درخواست آنان را پذیرفت و وعده استغفار داد: ‹‹یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین× قال سوف استغفر لکم ربى انه هو الغفور الرحیم›› (یوسف/97-98(
ممکن است گفته شود: توسل به دعاى صالحان، در صورتى عین توحید (ویا لااقل مؤثر) است که کسى که به او توسل مىجوییم در قید حیات باشد، ولى اکنون که انبیا و اولیا از جهان رختبر بستهاند، چگونه توسل به آنان مىتواند مفید و عین توحید باشد؟
در پاسخ به این سؤال یا ایراد، دو نکته را بایستى یادآور شویم:
الف - حتى اگر فرض کنیم شرط توسل به نبى یا ولى حیات داشتن آنهاست، در این صورت توسل به انبیا و اولیاى الهى پس از مرگ آنان، تنها کارى غیر مفید خواهد بود، نه مایه شرک; واین نکتهاى است که غالبا از آن غفلتشده، و تصور مىگردد که حیات و موت، مرز توحید و شرک است! در حالیکه بر فرض قبول چنین شرطی (حیات انبیا و اولیا در هنگام توسل دیگران به آنان)، زنده بودن شخص نبى و ولى، ملاک مفید و غیر مفید بودن توسل خواهد بود، نه مرز توحیدى بودن و شرک آمیز بودن عمل!
ب - مؤثر و مفید بودن توسل دو شرط بیشتر ندارد:
1- فردى که به وى توسل مىجویند، داراى علم و شعور و قدرت باشد;
2- میان توسل جویندگان و او ارتباط برقرار باشد; و در توسل به انبیا و اولیایى که از جهان درگذشتهاند، هر دو شرط فوق (درک و شعور، و وجود ارتباط میان ما و آنان) به دلایل روشن عقلى و نقلى، تحقق دارد.
وجود حیات برزخى یکى از مسایل مسلم قرآنى و حدیثى است. در جایى که، به تصریح قرآن، شهداى راه حق، حیات و زندگى دارند، مسلما پیامبران و اولیاى خاص الهى - که بسیارى از ایشان خود نیز شهید شدهاند از حیات برتر وبالاترى برخوردارند.
بر وجود ارتباط میان ما و اولیاى الهى دلایل بسیارى در دست است که برخى را ذیلا یادآور مىشویم:
1. همه مسلمانان در پایان نماز شخص پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را خطاب قرار داده و مىگویند: السلام علیک ایها النبى و رحمة الله و برکاته ; آیا آنان براستى کار «لغوى» انجام مىدهند و پیامبر این همه سلام را نمىشنود و پاسخى نمىدهد؟!
2. پیامبر گرامى در جنگ بدر دستور داد اجساد مشرکانرا در چاهى ریختند. سپس خود با همه آنان سخن گفت. یکى از یاران رسول خدا عرض کرد: آیا با مردگان سخن مىگویید؟ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: شماها از آنان شنواتر نیستید. (2)
3. رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم کرارا به قبرستان بقیع مىرفت و به ارواح خفتگان در قبرستان چنین خطاب مىکرد: السلام على اهل الدیار من المؤمنین و المؤمنات. و بر اساس روایتى دیگر مىفرمود: السلام علیکم دار قوم مؤمنین». (3)
4. بخارى در صحیح خود آورده است: روزى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم درگذشت، ابوبکر وارد خانه عایشه شد. سپس به سوى جنازه پیامبر رفته، جامه از صورت پیامبر برگرفت و او را بوسید و گریست و گفت:بابى انتیا نبى الله لا یجمع الله علیک مؤتتین، اما الموتة التى کتبت علیک فقدمتها». (4)
پدرم فداى تو باداى پیامبر خدا، خدا دو مرگ بر تو ننوشته است. مرگى که بر تو نوشته شده بود، تحقق یافت.
چنانچه رسول گرامى حیات برزخى نداشته و هیچگونه ارتباطى میان ما و او وجود ندارد، چگونه ابوبکر به او خطاب کرده و گفت: یا نبى الله.
5. امیر مؤمنان على علیه السلام آنگاه که پیامبر را غسل مىداد به او چنین گفت: بابى انت و امى یا رسول الله لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوة والانباء و اخبار السماء... بابى انت و امى اذکرنا عند ربک و اجعلنا من بالک» (5) پدر و مادرم فداى تو باداى رسول خدا، با مرگ تو چیزى منقطع گردید، که با مرگ دیگران منقطع نگردیده بود; با مرگ تو رشته نبوت و وحى گسسته شد... پدر و مادرم فداى تو باد، ما را نزد خدایتبه یاد آور،ما را به خاطر داشته باش.
در پایان یادآور مىشویم که توسل به انبیا و اولیا صورتهاى مختلفى دارد که مشروح آن در کتب عقاید بیان شده است.
پىنوشتها:
1. راغب در مفردات (ذیل ماده وسل) مىگوید: الوسیلة التوصل الى الشیء برغبة و حقیقة الوسیلة الى الله مراعاة سبیله بالعلم و العبادة و تحرى مکارم الشریعة.
2.صحیح بخارى، ج5، باب قتل ابى جهل، سیره ابن هشام:2/292 وغیره.
3. صحیح مسلم، ج2، باب ما یقال عند دخول القبر.
4. صحیح بخارى، ج2، کتاب الجنائز، ص17.
5. نهج البلاغه، بخش خطبهها، شماره 235.
منشور عقاید امامیه صفحه 231
دانشجوی امام صادق (ع) ::: شنبه 85/2/23::: ساعت 2:3 عصر
موضوعات یادداشت: شیعه
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
کل بازدید :87684
کل بازدید :87684
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
از قرآن بپرس
شیعه مذهب برتر
امام رضا (ع)
حقوق زنان در اسلام
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله
آقا روح الله
موعود
شیعه مذهب برتر
امام رضا (ع)
حقوق زنان در اسلام
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله
آقا روح الله
موعود
>>لوگوی دوستان<<
>>آرشیو شده ها<<
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<